صراط

آنان که مفهوم ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند.
شهید آوینی


"صراط" درگاهی است برای نوشتن
از مطالبات امام خامنه ای (روحی فداه)

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

صراط

ای کـــــه مـــــــــرا خوانــده ای راه نشـــــــانم بــــــده...

۷ مطلب با موضوع «مطالبه :: حماسه» ثبت شده است



 

دخالت در امور شخصی افراد- که هیچ ارتباطی با نظام اجتماع در جامعه اسلامی ندارند و یا حکم تامی در مورد آن وارد نشده است –ازاختیارات ولی فقیه نیست؛ بلکه ولی فقیه صاحب اختیار اموری است که به نوعی با اداره جامعه و حکومت اسلامی مرتبط می شود. لذا اگر مسائل و امور شخصی به نحوی متصل با مصالح نظام اجتماعی گردد ولی فقیه مداخله نموده و به حل و فصل آن می پردازد. (1)

 

ولىّ فقیه، مجرى احکام اسلام است و اصلاً مبناى مشروعیت و دلیلى که ولایت او را اثبات کرد عبارت از اجراى احکام شرع مقدّس اسلام و تأمین مصالح جامعه اسلامى در پرتو اجراى این احکام بود؛ بنابراین بدیهى است که مبناى تصمیم‌ها و انتخاب‌ها و عزل و نصب‌ها و کلّیه کارهاى فقیه، احکام اسلام و تأمین مصالح جامعه اسلامى و رضایت خداى متعال است و باید این چنین باشد و اگر ولىّ فقیهى از این مبنا عدول کند خودبه خود صلاحیتش را از دست خواهد داد و ولایت او از بین خواهد رفت و هیچ یک از تصمیم‌ها و نظرات او مطاع نخواهد بود.
بر این اساس، به یک تعبیر مى‌توانیم بگوییم ولایت فقیه در واقع ولایت قانون است؛ چون فقیه ملزم و مکلّف است در محدوده «قوانین اسلام» عمل کند و حقّ تخطّى از این محدوده را ندارد؛ همان‌گونه که شخص پیامبر و امامان معصوم(علیهما السلام) نیز چنین هستند. بنابراین به جاى تعبیر ولایت فقیه مى‌توانیم تعبیر «حکومت قانون» را به کار بریم البته با این توجه که منظور از قانون در این جا قانون اسلام است. و نیز از یاد نبریم که اشاره کردیم که از شرایط ولىّ فقیه، «عدالت» است و شخص عادل کسى است که بر محور امر و نهى و فرمان خدا، و نه بر محور خواهش نفس و خواسته دل، عمل مى‌کند. و با این وصف، بطلان این سخن که ولىّ فقیه هر کارى که «دلش» بخواهد انجام مى‌دهد و خواسته و سلیقه «خود» را بر دیگران تحمیل مى‌کند روشن تر مى‌شود؛ بلکه باید گفت ولىّ فقیه عادل یعنى کسى که بر اساس احکام «دین» و در جهت اراده و خواست «خدا» حرکت و حکومت مى‌کند. البتّه دشمنان اسلام و روحانیت در برخى گفته‌ها و نوشته هاى خود دروغ هایى به این نظریه بسته‌اند و مثلاً مى‌گویند ولایت مطلقه فقیه یعنى این که فقیه اختیار همه چیز را دارد؛ حتّى مى‌تواند توحید را تغییر دهد و انکار کند و یا مثلاً نماز را از دین بردارد. و صد البتّه اینها وصله هاى بى قواره و ناهمگونى است که دشمنان و غرضورزان درصدد بوده و هستند که به این نظریه بچسبانند؛ وگر نه احدى تا به حال چنین چیزى نگفته و نمى‌تواند بگوید.(2)

منبع: (1) بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز جمعه 7/12/1366

 

(2)کتاب نگاهی گذرا بر نظریه ی ولایت فقیه ، علامه مصباح یزدی ، ص 110 و 111

✜ ح-سحر و منتظر✜
۱۷ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

آن چه که امروزه عملا در ساختار سیاسى نظام جمهورى اسلامى، که مبتنى بر ولایت فقیه است، اعمال مى‌شود این است که براى مشخّص شدن و تعیین ولىّ فقیه، این مجلس خبرگان رهبرى است که تصمیم مى‌گیرد و نظر مى‌دهد. در این جا مى‌خواهیم این مسأله را از منظر علمى و نظرى بررسى کنیم تا معلوم شود آیا این راهکار بر مبناى یک منطق علمى و استدلالى انتخاب شده و اجرا مى‌شود یا این که مبناى علمى و نظرى درست و روشنى ندارد.

براى تعیین و مشخّص شدن ولىّ فقیه، در مقام فرض و تصوّر مى‌توان فروض مختلفى را براى مسأله در نظر گرفت. شاید مهم ترین آنها که ممکن است پذیرش آن آسان تر و از پشتوانه نسبتاً منطقى و استدلالىِ قابل قبول ترى برخوردار باشد سه فرض:

1ـ تعیین از طریق رأى مستقیم مردم و انتخابات عمومى

2ـ تعیین توسط خبرگان و

3ـ تعیین از جانب ولىّ فقیه و رهبر قبلى است.

از میان این سه نیز، دو فرض اوّل در بحث‌ها و نظریات بیشتر مطرح است. به هر حال به گمان ما با روشن شدن درجه اعتبار و ارزش هر یک از این سه نظریه و مباحث پیرامون آنها، نقد و تحلیل سایر نظریات نیز میسّر خواهد شد و نیازى به نقد و بررسى سایر فرض‌ها نداریم.

ابتدا، دو نظریه تعیین از طریق رأى مستقیم مردم و تعیین توسط خبرگان را که اساسى تر است بررسى مى‌کنیم. براى ورود به بحث، با ذکر یک مثال شروع مى‌کنیم:

فرض کنید مى‌خواهیم بهترین استاد ریاضى کشور را معرّفى کنیم و جایزه ویژه‌اى به وى اعطا کنیم. سؤال این است که راه منطقى و صحیح این کار چیست؟ آیا براى شناسایى و انتخاب استاد نمونه ریاضى کشور باید در سطح شهر راه بیفتیم و طىّ یک آمارگیرى تصادفى از همه اقشار مردم جامعه، از طلا فروش و رفتگر و فرش فروش و راننده اتوبوس شرکت واحد گرفته تا خانم هاى خانه دار و کشاورزان و دانشجو و متخصّص مغز و اعصاب سؤال کنیم و نظر آنها را جویا شویم و از آنان بپرسیم استاد نمونه و برتر ریاضى در سطح کشور چه کسى است؟ بسیار روشن است که اوّلا این روش، غیر علمى و نابجاست و نتایج این آمارگیرى هر چه باشد فاقد هر گونه اعتبار و ارزش است و ثانیاً اصولا اگر افرادى که این سؤال از آنان پرسیده مى‌شود آدم هاى منطقى و منصفى باشند پاسخ خواهند داد این مسأله در تخصّص من نیست و از پاسخ دادن به آن معذورم.

بدیهى است که توان و تخصّص یک استاد ریاضى را کسى مى‌تواند ارزیابى کند که خودش با ریاضیات سر و کار دارد و اهل این رشته است. و آن چه در مواردى شبیه این، عمل مى‌شود به این صورت است که صاحب نظران و متخصّصان مربوطه نظر مى‌دهند. مثلا در این مثال، ابتدا در هر دانشگاهى اساتید ریاضى آن دانشگاه، بهترین استاد را از میان خودشان معرّفى مى‌کنند و اگر در یک شهر بیش از یک دانشگاه وجود دارد اساتید معرّفى شده و منتخب دانشگاههاى یک شهر باز از میان خودشان یک نفر را معرّفى مى‌کنند و باز در سطح استان، اساتید منتخب شهرها جمع مى‌شوند و ازمیان خودشان یک نفر را معرّفى مى‌کننند و مثلا سى استاد از سى استان کشور به این ترتیب معرّفى و انتخاب مى‌شوند و باز این‌ها هم بین خودشان مشورت و گفتگو مى‌کنند و در نهایت، از میان این جمع سى نفرى یک نفر را به عنوان استاد منتخب و نمونه کشور معرّفى مى‌کنند. آیا حقیقتاً براى انتخاب استاد نمونه ریاضى کشور، این روش نزد عقل مقبول است یا این روش که همه مردم از بى سواد و باسواد، دانشگاهى و غیر دانشگاهى، متخصّص و غیر متخصّص، و خلاصه هر قشرى جمع شوند و رأى بدهند که استاد نمونه ریاضى کیست؟

در مورد تعیین ولىّ فقیه هم ماهیّت کارى که مى‌خواهد انجام بگیرد این است که مى‌خواهیم فقیه نمونه و برتر را انتخاب کنیم؛ فقیهى که در مجموع، از حیث سه ویژگى فقاهت، تقوا و کارآمدى در مقام مدیریت جامعه، شایسته تر و اصلح از دیگران باشد. سؤال این است که راه انتخاب چنین فقیهى کدام است ؟ آیا راه درست و منطقى آن این است که این مسأله را به رفراندوم عمومى بگذاریم و با انجام یک انتخابات سراسرى، مستقیماً از همه مردم نظر بخواهیم؟ یا این که روش صحیح و علمى این کار آن است که به متخصصان مربوطه، که در این جا همان فقها هستند، مراجعه کنیم و از آنان بخواهیم شایسته ترین فرد براى تصدّى این مقام را از میان خودشان انتخاب کنند؟ اگر در تعیین استاد نمونه ریاضى کشور، مراجعه به آراى عمومى روش صحیحى نیست (که نیست) بلکه باید اساتید ریاضى کشور در این باره نظر بدهند، براى تعیین فقیه نمونه و اصلح نیز راه معقول و درست این است که فقها نظر بدهند کدام فقیه از دیگران شایسته تر است و مراجعه به آراى عمومى و رأى مستقیم مردم، در این مسأله نمى‌تواند ملاک باشد.

امّا این خبرگانى که در نهایت مى‌خواهند ولىّ فقیه را معیّن کنند خودشان به دو طریق ممکن است انتخاب شوند. یکى این که در هر شهرى که چند فقیه وجود دارد آنان از میان خودشان یک نفر را که شایسته تر مى‌دانند معرّفى مى‌کنند و در مرحله بعد در سطح استان چنین انتخابى صورت بگیرد و در نهایت عدّه‌اى به این ترتیب براى مجلس خبرگان معرّفى شوند. راه دیگر این است که در هر استان یا در هر شهرى، این افراد را از طریق انتخابات عمومى تعیین کنیم زیرا با توجّه به این که معمولا تعداد فقها و افرادى که در حدّ اجتهاد باشند زیاد نیست و گاهى در یک شهر حتّى یک نفر هم که در این حدّ باشد یافت نمى‌شود، لذا درست است که عموم مردم خودشان متخصّص در فقه و اجتهاد نیستند امّا با توجه به این که تعداد این افراد در هر شهر یا هر استان بسیار اندک است مى‌توانند با کمى تحقیق و پرس وجو بفهمند چه فرد یا افرادى شایستگى بیشترى از دیگران دارند. نظیر این که بخواهیم بهترین متخصّص قلب را در یک شهر یا یک استان پیدا کنیم که گر چه خودمان متخصّص قلب نیستیم امّا مى‌توانیم بامراجعه به پزشکان و متخصّصان و تحقیق از راه بیمارانى که به آنها مراجعه کرده اند، مشکل را حل کنیم.

تا این جا معلوم گردید که براى مشخّص شدن و تعیین رهبر و ولىّ فقیه، از بین دو راهکار، یکى مراجعه مستقیم به آراى مردم و دیگرى تعیین توسّط خبرگان، راهکار منطقى و علمىِ قابل دفاع همین راهکار دوّم یعنى تشخیص و تعیین توسّط خبرگان است.

و امّا نسبت به راهکار تعیین رهبر بعدى توسّط رهبر قبلى باید بگوییم که گر چه ممکن است این راه عملا با ضریب اطمینان نسبتاً بالا و قابل توجّهى به یک انتخاب درست و مطلوب منجر شود (زیرا با توجّه به احاطه و بصیرتى که رهبر قبلى نسبت به افراد و شخصیت هاى برجسته علمى و سیاسى کشور و توانمندى هاى آنان دارد مى‌تواند با مقدارى تأمّل و تفحّص در بین چند تن از برجسته ترین هاى آنان، یک نفر را که در مجموع واجد صلاحیت هاى بیش ترى است شناسایى و به مردم معرّفى کند) امّا یکى، دو اشکال مهم در مورد آن به نظر مى‌رسد. یکى این که راه را براى تبلیغات سوء و مسموم دشمنان باز مى‌کند که در سطح افکار عمومى داخل و خارج کشور تصویر یک حکومت استبدادى را از نظام ولایت فقیه ترسیم و ما را به دیکتاتورى متهّم کنند. امروزه ملاحظه مى‌کنیم که على رغم برگزارى بیست انتخابات عمومى در طىّ بیست سال پس از انقلاب اسلامى، دشمنان و دگر اندیشان داخل و خارج کشور، کینه توزانه و مزوّرانه، نظام جمهورى اسلامى ایران را به دیکتاتورى و استبداد متّهم مى‌کنند.

اشکال دیگر این روش آن است که ممکن است رهبر را در این مسأله به رعایت مسائل عاطفى و خویشاوندى و ملاحظه منافع فردى یا گروهى متّهم کنند؛ همان‌گونه که حتّى در مورد شخصیّتى نظیر پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز چنین اتّهامى از سوى برخى از مسلمانان و غیر مسلمانان مطرح شد که چون حضرت على(علیه السلام) داماد او بوده است لذا وى را انتخاب کرده و این همه به او اهمیّت داده است.

بنابراین على رغم نتایج خوب و مثبتى که تعیین رهبر بعدى توسّط رهبر قبلى ممکن است به همراه داشته باشد امّا به دلیل برخى ملاحظات جانبى سزاوار است که از آن صرف نظر کنیم.

نتیجه کلى این است که از میان سه راهکار: 1ـ تعیین رهبر و ولىّ فقیه از طریق رأى مستقیم مردم 2ـ تعیین رهبر و ولىّ فقیه از طریق خبرگان واجد صلاحیت 3ـ تعیین رهبر و ولىّ فقیه توسّط رهبر قبلى، راهکار بهینه و معقول و منطقى عبارت از تعیین رهبر توسّط خبرگان واجد صلاحیت است. و با دقّت و تأمّل در بحثى که پیرامون ارزیابى این سه روش داشتیم تکلیف روش هاى دیگرى هم که ممکن است در این رابطه مطرح شود نیز مشخصّ مى‌گردد و نیاز به بحث مستقلّى ندارد.

 

                    تلخیص از کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه

                             نوشته آیت الله مصباح یزدی


 

ح-سحر ومنتظر
۰۸ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۳۵ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۵ نظر
✜ ح-سحر و منتظر✜
۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر



 

شما که می گویید اطاعت از ولی فقیه همان اطاعت از انبیاست, آیا دلیلی وجود دارد که ولی فقیه را نیز از اشتباه وخطا در تصمیم گیریها مصون سازد؟
ما می خواهیم کسی را در رأس حکومت بگذاریم که می دانیم تخلف نمی کند . ممکن است اشتباه کرده باشیم و او تخلف کند از هر وقت فهمیدیم تخلف کرده , می فهمیم حضور او در این منصب به جا نیست. خودش و مردم هم این را قبول دارند این نکته ی خیلی بدیعی در مبنای حکومت در دنیاست. 1
خدا آن رهبری را که از سوی اوست, دست می گیرد و هدایت می کند, از مشکلات او را عبور می دهد. 2
رهبر نقشه را از خدا می گیرد, راه را از خدا می آموزد ، روشها را هم از خدا می آموزد؛ این رهبری ، رهبری درست است (( واوحینا الیهم فعل الخیرات 3)) وقتی رهبری ، رهبری خدایی شد ،کار خوب را هم از خدا یاد می گیرد.4
آن جامعه یی که پایبند ارزشهای الهی است ، آن جامعه یی که توحید را قبول کرده است، نبوت را قبول کرده است، شریعت الهی را قبول کرده است، هیچ چاره ای ندارد جزء اینکه در رأس جامعه کسی را بپذیرد که او شریعت اسلامی و الهی را می داند؛ از اخلاق فاضله ی الهی برخوردار است ؛گناه نمی کند ، اشتباه مرتکب نمی شود؛ ظلم نمی کند؛ برای خود چیزی نمی خواهد ؛ برای انسانها دل می سوزاند؛ ارزشهای الهی را بر مسائل و جهات شخصی و گروهی ترجیح می دهد .لذا در جامعه ی اسلامی ما و در نظام جمهوری اسلامی این مطلب تأمین شده است .5
منابع
1- بیانات رهبری در سال 1378/04/11
2- بیانات رهبری در درس تفسیر سوره مجادله 1361/02/17
3- همان
4- همان
5- در خطبه نماز جمعه 1362/02/30

✜ ح-سحر و منتظر✜
۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


مجلس خبرگان رهبری برای انجام این وظیفه قانونی خود ، دارای کمیسیون تحقیق است که علاوه بر رسیدگی به گزارشات واصله و تحقیق درباره صحت و سقم آنها به تشکیلات اداری رهبری نیز توجه داشته و به آن مقام در جلوگیری از نفوذ و دخالت عناصر نا مطلوب در تشکیلات نهاد رهبری مساعدت می نماید.1

آیت الله مقتدایی عضو این مجلس دراین باره می فرمایند:

((نظارتی که مجلس خبرگان بر رهبری دارد ، از عنوان ((النصیحه لائمه المسلمین)) بالاتر است ؛ چون نصیحت یک امر ارشادی یا اخلاقی است، اما اینجا بالاتر است. بالاخره مجلس خبرگان نهادی قانونی است و نظارت قانونی دارد . لذا اگر به این نتیجه رسیدند که مثلا فلان تصمیم رهبری براساس موازین نبوده حتی لازم نیست به خود رهبری بگویند ، بلکه می توانند عدم صلاحیت رهبر را به مردم اعلام کنند.))2

رهبر معظم انقلاب در پاسخ به پرسشی در این رابطه می فرمایند:

(( هیچ کس فوق نظارت نیست . خودرهبری هم فوق نظارت نیست ؛ چه برسد به دستگاههای مرتبط با رهبری بنابراین همه باید نظارت شوند. نظارت بر کسانی که حکومت می کنند – چون حکومت به طور طبیعی به معنای تجمع قدرت و ثروت است؛ یعنی اموال بیت المال و افتدار اجتماعی و اقتدار سیاسی در دست بخشی از حکام است .برای اینکه امانت به خرج دهند و سوء استفاده نکنند و نفسشان طغیان نکند، یک کار لازم و واجب است و باید هم باشد و ...3

بنابراین چنین نیست که دستگاههای مربوط به رهبری از نظارت معاف باشند؛ نه ،به نظر ما بازرسی ها لازم است . البته الان هم هستند و نظارت هم می شوند. البته معنای این حرف این نیست که هیچ خطایی اتفاق نمی افتد؛ اما بنابر مسامحه کردن و اجازه خطا دادن نیست.

منابع:

1-ماده 41 آیین نامه داخلی مجلس خبرگان

2-مصاحبه با آیت الله مقتدایی مجله حکومت اسلامی

3-پاییز 1385،شماره 41 ص 70

✜ ح-سحر و منتظر✜
۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یکی از تفاوتهای ولایت فقیه با وکالت فقیه آن است که وکالت، زمامش به دست موکل (وکیل کننده) است که به چه مقدار باشد و هر زمان که خواست، وکیلش را عزل کند؛ حتی در شرایطی که وکیل ، شایسته گی لازم را داشته باشد. اما ولایت اینگونه نیست ؛ بلکه سمتی است که از سوی شارع مقدس تعیین شده و مانند مرجعیت است که شرعا زماندار نیست . البته زماندار نبودن ولایت فقیه ، در صورتی است که شرایط و صلاحیت رهبری نیز وجود داشته باشد و از این جهت ، مانند حکومتهای سلطنتی نیست که شاه ، در هر زمان شاه باشد، خوب یا بد ، توانا یا ناتوان و....
بنابراین ، بدون زماندار شدن رهبری نیز مصالح رعایت شده و می شود و چون اصل زمان مند بودن رهبری ، در اسلام صبغه شرعی نداشت ، در قانون اساسی نیامد.1
تداوم رهبری ولی امر به استمرار صلاحیت و شایسته گی وی بستگی دارد  و با فقدان هر یک از شرایط لازم برای رهبری ، مشروعیت آن از بین می رود . البته برخی از فرق اسلامی عقیده دارندکه این شرایط در آغاز مورد نیاز است و پس از تحقق ولایت ، هیچ عاملی از قبیل فسق و ظلم ، خللی در مشروعیت حاکم پدید نمی آورد و نمی توان بدین وسیله عقد خلافت و امامت را برهم زده و حاکم را عزل کرد.2
ولی شیعه اصرار دارد که با کمترین انحراف ، رهبری منصب خود را از دست داده و باید او را برکنار کرد حضرت امام خمینی در این باره جملات و تعبیرات بسیار صریحی دارند:
((فقیه ، اگر یک کلمه دروغ بگوید، یک قدم بر خلاف بگذارد، ولایت ندارد))3
((با هر گونه انحراف فکری یا عملی، شخص به صورت قهری معزول است و پیش از آنکه مردم به عدم صلاحیت وی رای دهند , خود به خود ساقط می شود والبته مردم هم باید قدرت را از دست او بگیرند.)) 4
 
منابع :
1.ولایت فقیه آیت الله جوادی آملی ص 408
2.بنگرید به الموسه الفقیه ج 6 ص 220
3.بنگرید به امام خمینی صحیفه امام ج 11 ص 306
4.همان ج 11 ص 306
 

✜ ح-سحر و منتظر✜
۰۲ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

آیت الله بهجت *العبد آیت الله  العظمی بهجت فومنی ره*

  • از وقتی مقام معظم رهبری قبل از انقلاب زندان رفتند با مرحوم آقای بهجت رفت و آمد داشتند. وقتی حضرت آقا ازاحوالات خودش در زندان برای آیت الله بهجت تعریف کرده بود؛ ایشان فرموده بودند: « چرا نمی توان خدا را دید؟! » حاکی از اینکه آقا در زندان به مقامات بالای معنوی رسیدند.
  • یکی از دوستان می گفت در خدمت آقای بهجت که بودیم یک نفر  درباره مقام معظم رهبری مسئله ای را مطرح کرد. آقای بهجت فرمودند: » آیا شما بهتراز ایشان سراغ دارید؟ من که بهتر از ایشان سراغ ندارم«.
  • منبع موثقی از آیت الله بهجت نقل کردند که ایشان خواب دیدند که حضرت امام زمان )عج) در مجلسی حضور داشتند، علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان بودند، آیت الله خامنه ای وارد شدند و امام زمان(عج) جلوی پای ایشان تمام قد بلند شدند و برای ایشان جایی برای نشستن باز کردند.
  • ایشان عادتشان این بود که درامور مدیریتی کشور دخالتی نمی کردند؛ ولی دلسوزی و دعایشان را داشتند و در خلوتها، آنچه لازمه خیرخواهی بود به آقایان می فرمودند. در ریان فتنه 18 تیر، آقازاده مقام معظم رهبری با مرحوم آقای بهجت دیداری داشتند. ایت الله بهجت به آقازاده رهبر انقلاب فرمودند به پدر سلام برسانید و بگویید محکم در جای خودش بنشیند؛ دشمنان می خواهند پدر شما را از جایگاهش بلند و ضربه های سنگینی را به نظام وارد کنند. آیت الله بهجت بسیار مراقب بودند که خدشه ای به رهبری و انقلاب وارد نشود.
  • ایشان در دیدار با یکی از نمایندگان مجلس فرمودند: باید دقت شود که مجلسیان در نهایت به نظر ولی فقیه برسند و نمایندگان ابتدا به نظرات ولی فقیه در زمینه های مختلف آشنا شوند. ایشان تصریح می فرمودند: ولایت فقیه در همه امور می تواند دخالت کنند.
  • ایشان – در خواب یا مکاشفه ای- خطری را نسبت به انقلاب پیش بینی کرده بودندو به مقام معظم رهبری در این خصوص پیغام دادند و توصیه صدقه و دعای خاص را به ایشان کردند و فرمودند: آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم.

 

*شهید محراب آیت الله دستغیب*

 

کیست که این ناله مرا به گوش عمامه به سرهای ایران برساند، هرکس می خواهی باش! خودت را مجتهد می دانی؛ مقدمات خوان می دانی؛ نمی دانم، هرچه خودتان می دانید؛ برتو واجب است امروز تبعیت از یک نفر. تو حق نداری در مقابل رهبر حرف بزنی؛ تماما باید تبعیت کنند... هر عمامه به سری که از رهبر مکرم فاصله بگیرد لعنت خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه باید مطیع یک رهبر. امام یکی نائب امام هم یکی ؛ دیگری هیچ تقدم ندارد. همه باید فرمان ببرند، همه باید اطاعت کنند. دانشجویان عزیز ... گرگها شما را از رهبر الهی جدایی می اندازند؛ شما را گروه گروه نکنند؛ وسیله پیشرفت دشمن نشوید. وای به امتی که از هبر الهی خود فاصله بگیرد، هلاک است؛ هلاک است! طعمه دشمن است. الان می دانید آمریکا در کمین، انگلیس در کمین، شوروی در کمین، همه منتظرند کِی این ملت بی سرپرست می شود.

 

  علامه حسن زاده آملی*علامه حسن زاده آملی*

رهبری عظیم الشان تان را دوست بدارید؛ عالمی، عادلی، رهبری، مومنی، موحدی، سیّاسی، دلداری، رهبری، انسان ربانی ، پاک، منزه، که دنیا شکارش نکرده من جایی سراغ ندارم که عرض کنم. قدر این نعمت عُظمی را که خدا به شما عطا فرمود، قدر این رهبر ولیّ الهی را بدانید. الان این انسجام ما تکلیف شرعی ماست. مبادا عزیزان! مبادا آقایان! مبادا این وحدت ما را، - اول انقلاب یادتان هست چند فرقه برخاستند که می خواستند کشور را تجزیه کنند؟ حواستان جمع باشد - مبادا این جمعیت ما را ، مبادا این کشور علوی ما را، مبادا این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیغمبر و آل پبغمبر، سایه این بزرگ مرد، این رهبر اصیل اسلامی، حضرت ایت الله معظم خامنه ای را مستدام بدار.

 

 آیت الله بهالدینی یت الله بهاء الدینی*

از همان زمان ، رهبری را در آقای خامنه ای می دیدم؛ چرا که ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده است. باید او را در اهدافش یاری کنیم. باید توجه داشته باشیم که مخالفت با ولایت فقیه کار ساده ای نیست. هنگامی که میرزای شیرازی بزرگ مبارزه با دولت انگلستان را از طریق تحریم تنباکو آغاز کرد؛ یک روحانی با او مخالفت کرد و میرزا با شنیدن مخالفت او، وی را نفرین کرد. همان نفرین باعث شد که نسل او از سلک روحانیت محروم شوند. پسر جوانش جوانمرگ شد و حسرت داشتن فرزند عالم به دل او ماند.

 

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی * آیت الله العظمی فاضل لنکرانی*

برای محفوظ ماندن مشروعیت نظام و حکومت و برای فرار از استبداد و نظیر آن با توجه به خاطره تلخی که از سلطنت مشروطه وجود داشت، خبرگان قانون اساسی مسأله مهم ولایت فقیه را مطرح کردند... ولایت فقیه یعنی اینکه مشروعیت کارهایی که واقع می شود با اجازه و دخالت فقیه باشد هم نسبت به مجلس و هم قوه قضائیه و هم مجریه و این مطلب در استفتائات امام (ره) هم وجود دارد که مساله ولایت فقیه به حدی دائره اش ئسیع است که حتی در امور جزیی مانند عبور از یک چراغ قرمز دخالت دارد و مخالفت با آن را حرام می دانستند. لذا ضمن اینکه حکومت اسلامی شد، مساله استبداد و سلطه گری و اینها را کنار گذاشتند و همه امور در نظام اسلامی از آغاز تا انجام به ولایت فقیه منتهی می شود.( روزنامه جمهوری اسلامی 2/9/76)

 

 آیت الله مشکینی  *آیت الله مشکینی*

اصل ولایت فقیه بطور مشخص در قانون اساسی با نظر 40 مجتهد به تصویب رسید و جای هیچگونه شبهه ای نیست.... قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کامل است و مصوبات آن پس از آنکه به تائید حضرت امام راحل رسید 99 درصد مردم به آن رای دادند... [قانون اساسی] ما از قانون اساسی برخی از کشورها جامع تر است و مطابق عقل و شرع و با دقت تدوین شده است.

 

آیت الله جوادی آملی  *آیت الله جوادی آملی*

 انقلاب اسلامی نظیر انقلاب پیامبر(ص) است؛ خداوند فرمود ما یک کاری کردیم که نه دوست فکر می کرد نه دشمن. اگر خدای ناکرده این انقلاب کمی آسیب ببیند دیگر مانند جریان صفویه نیست که بعد از آن زندیه و قاجاریه و پهلوی بیاید. اگر معاذالله ضربه ببیند رفت که رفت! خدا آن روز را نیاورد!

این رهبر، دولت، نظام و ملت را باید با دعا حفظ کرد. اگر اختلافی است باید بر اساس قانون و مطلبی که رهبری می فرماید عمل کرد... آیه 54 سوره مائده می فرماید: اکنون که اسلام آمده اگر شما اسلام را یاری نکنید من یک گروهی را می آورم بهتر از شما. دنیا که تمام نشده است! معاذالله کسی فکر نکند که اگر انقلاب را یاری نکردیم تمام می شود؛ وعده الهی است؛ عمده خسارت بر خود ماست.

اگر خدای نکرده ما همان راه پیشینیان را در این انقلاب طی نکردیم ، به همان عواقب دچار خواهیم شد.( بیانات ایشان در درس تفسیر، 27/10/88 به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی)

 

 آیت الله العظمی نوری همدانی *آیت الله العظمی نوری همدانی*

دشمنان امروزه موضوع اصل ولایت فقیه را مورد حمله قرار داده اند و می خواهند به هر طریقی به این رکن اساسی و اصلی نظام ضربه بزنند.  دشمنان با انقلاب مخملی خود می خواهند « ولی فقیه » را مورد هجمه قرار داده، که ما باید در مقابل این توطئه ها بیدار و هشیار باشیم . فتنه های دشمنان را باید جدی بگیریم و با ایستادگی در برابر آن مدافع حریم ولایت باشیم.

 

 آیت الله العظمی مکارم شیرازی*  آیت الله العظمی مکارم شیرازی*

احترام به قانون اساسیکه میراث خون شهیدان ماست و به تصویب 98 درصد مردم رسیده است، احترام به ولایت فقیه است. همچنان که احترام به ولایت فقیه نیز احترام قانون اساسی و ارج نهادن به خون شهیدان است... حلقه اتصال مردم در کشوری که قومیتها و زبان های مختلف دارد فقط اسلام است و نبود ولایت فقیه به معنای شکستن این حلقه است. علاقه به اسلام، کشور و قانون اساسی ما را برآن میدارد که درحفظ حکومت اسلامی و ولایت فقیه تلاش کنیم.

 

  آیت الله جعفر سبحانی * آیت الله جعفر سبحانی*

اساس کشور را ولایت فقیه تشکیل میدهد.

 

آ یت الله صالحی مازندرانی  *آیت الله صالحی مازندرانی*

روح نظام همین ولایت فقیه است. در قانون اساسی این را به عنوان اصل اصیل و رکن رکین گذاشته اند... تلاشهای زیادی بود و هست برای اینکه این روح از نظام برو، وقتی روح برود جسد خالی و بی روح دیگر تأثیری ندارد.

 

آیت الله مصباح یزدی  *آیت الله مصباح یزدی*

ولایت فقیه عامل پیروزی انقلاب اسلامی ملاک مشروعیت نظام اسلامی و مایه تداوم و بقاء آن است... نباید اعتقاد به ولایت فقیه به عنوان یک شعار سیاسی یا به خاطر تبعیت از قانون اساسی باشد؛ زیرا چنین باوری ضعیف سست و قابل تغییر خواهد بود. اعتقاد به ولایت فقیه و اطاعت ازاوامر او مانند اطاعت از پیامبر(ص) است که خداوند بر مسلمین واجب کرده است. هر عاقل منصفی می پذیرد که در طول سه دهه ی گذشته امام راحل(ره) و حضرت آیت الله خامنه ای چه درامور داخلی و چه در مسائل خارجی، ازهر جهت بهترین نوع مدیریت را داشته اند و بارها این نظام را از بحران نجات داده اند...

 


+


 

دانلود 2دانلود 46 تابلوی نمایشگاه آستان خورشید بصورت فشرده و با اندازه 14.62مگابایت

+

1-در دوران غیبت امام زمان (عج) که دسترسی به امام معصوم ممکن نیست ,آیا باز هم تشکیل حکومت ضرورت دارد؟

 

2. این ولایتی که شما می گویید در کجای دین آمده است آیا می توانید دلیلی قرآنی برای اثبات ولایت فقیه بیاورید؟

 

3.بعضی ها می گویند ولی فقیه نایب امام زمان (عج) است, معنای این حرف چیست ؟ آیا کسی از علما هم این مطلب را قبول دارد؟

 

4.ولی فقیه که معصوم نیست, چرا ولایت معصومین به فقیه نسبت داده می شود؟ 

 

 5. ((مطلقه)) بودن ولایت فقیه به چه معناست ؟ یعنی هر کاری که خواست,می تواندانجام دهد؟!

 

6.آیا می شود آزادانه هر نوع اشکال به رهبری را در جامعه مطرح کرد؟

 

7.چرا ولایت فقیه مثل حکومتهای سلطنتی مادام العمر است !؟

 

8.اگر یکی از مراجع ، اعلم از ولی فقیه باشد ، چه؟ اصلا منظور از اعلم در بحث ولایت فقیه چیست؟

 

9.آیااین هدایت الهی که درمصونیت ولی فقیه ازخطا و اشتباه متجلی میگردد درروایات ما هست ؟

 

10.اخیرا بعضی نظریه ((رهبری شورایی)) را مطرح می کنند این شیوه مدیریت چگونه است؟

 

11.آیا ساز و کاری برای اعمال نظارت بر کارهای ولی فقیه در قانون وجود دارد؟

 

12.حیطه اختیارات ولی فقیه در چه حدی است آیا می تواند در زندگی خصوصی مردم هم دخالت کند؟

 

13.آیا دلیلی وجود دارد که خداوند ولی فقیه را نیز از اشتباه در تصمیم گیری ها مصون سازد؟

 

14.پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و گذشت ۳۰ سال از آن متاسفانه هنوز هم در ادارات سازمانهای دولتی و اماکن عمومی شاهد بروز تخلفات و زیر پا گذاشته شدن حدود شرعی هستیم . پس تفاوت این حکومت با رژیم طاغوت در چیست؟

 

15.ویژگیهای حاکم اسلامی از نگاه قرآن و روایات چیست؟

  

16.آیا علمای  زمان ما وجود ویژگیهای حاکم اسلامی از نگاه قرآن و روایات در مقام معظم رهبری را تایید می کنند؟



✜ ح-سحر و منتظر✜
۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر