صراط

آنان که مفهوم ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند.
شهید آوینی


"صراط" درگاهی است برای نوشتن
از مطالبات امام خامنه ای (روحی فداه)

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

صراط

ای کـــــه مـــــــــرا خوانــده ای راه نشـــــــانم بــــــده...

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است


بسم رب الحسن علیه السلام...
بهار93 وسال جدید شمسی آغاز شد و راهبرد کلان سیاست های ایران اسلامی، با نگاه همه جانبه و نافذ امام خامنه ای  طبق روال سالهای قبل در قالب شعار سال مطرح شد:"« اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی » "
نگاهی گذرا بر راهبردهای  امام درنامگذاری  سالهای قبل ،نشان دهنده ی  یک نقشه ی راه کلی وجامع ،برای رسیدن به  اقتصادی سالم و مقاوم است. سال ۱۳۷۲ تاکید بر «عدالت اجتماعی»، سال ۱۳۷۳ تاکید بر «صرفه‌جویی»، سال ۱۳۷۴ تاکید بر «وجدان کاری، انضباط اجتماعی، انضباط اقتصادی»، سال ۱۳۷۵ تاکید بر «ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور»، سال ۱۳۷۶ تاکید بر «مبارزه با اسراف»، سال ۱۳۷۷ تاکید بر «صرفه‌جویی و پرهیز از اسراف»، سال 1380 تاکید بر «تلاش برای رفع مشکل اشتغال»، سال 1382 تاکید بر «نهضت خدمت‌‌رسانی به مردم»، سال ۱۳۸۷ سال نوآوری و شکوفایی، سال ۱۳۸۸ تاکید بر «حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف»، سال ۱۳۸۹ سال «همت مضاعف، کار مضاعف»، سال ۱۳۹۰ سال «جهاد اقتصادی»، سال ۱۳۹۱ تاکید بر «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ ایرانی».سال1392 تاکیدبر«حماسه ی سیاسی ،حماسه ی اقتصادی».
بخصوص از سال 88به بعد شعارهای سال گویای درخواست صریح امام خامنه ای در زمینه ی اقتصادمقاومتی  است،چرا که دشمن بعد از شکست در انواع جنگ ها علیه نظام اسلامی ایران ،خواه  نظامی باشد یا ترور دانشمندان هسته ای وخواه انواع جنگ نرم،اینبار از در تحریم و در مضیقه قراردادن معیشت  مردم وارد میدان جنگ شده است.و تغییر رویه ی جنگ از حالت نظامی به اقتصادی در سطح بین الملل نشان دهنده ی تداوم این نوع جنگ است،زیرا برای جبهه ی استکبار ،هم کم هزینه تر از جنگ نظامی است ، هم اقتصاد به دلیل رابطه ی تنگانش با سیاست یک عنصر قوی در اقتدار کشور محسوب می شودوهم تاثیر آن با استفاده از  تحریم ها ،نارضایتی مردم را از مسئولین به دنبال داردوموجب تنش داخلی می شود .
در نگاه اول  در به ثمر رساندن پیام امام خامنه ای نام گذاری امسال ،لبیک اقشار مختلف مردم  ایران اسلامی اعم ازدولت ،ملت ،کشاورز،دانشجو، کارمند، بازاری ورئیس دولت وسربازانش و ... به فرمان حضرت امام خامنه ای نیاز است .
عزم ملی یعنی  اینکه «ملت ایران باید خود را قوی کند؛ اگر ملتی قوی نباشد و ضعیف باشد به او زور خواهند گفت و باجگیران عالم از او باج می خواهند و اگر بتوانند به او اهانت کرده و او را زیر پا لگد می کنند؛ این طبیعت دنیایی است که با افکار مادی اداره می شود».

وقتی عزم ملی خواسته  ی امام است ،یعنی مردم اعم از زن ومرد  باید در عرصه اقتصاد و فرهنگ فعال شوند ،بازاری در بازار،دانشجو در دانشگاه وکارگر و کشاورز و کارمند در محل کارمجاهدانه وارد میدان شوند و پای کار بایستند، توجه کنند که مقام معظم رهبری فرمان عزم ملی صادر فرموده اند.باید علما، اساتید؛ روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهد نقاط منفی و مثبت فرهنگی واقتصادی کشور را به رخ مسئولان بکشند و این همان عزم ملی و جهادی است.
مردم نقش مهمی در اجرای سیاستهای اقتصادی ،سیاسی،اجتماعی ،فرهنگی دارندودر برخی از سیاست‌ها، اصلی‌ترین نقش را در اجرا و شکست آن برعهده دارند. به عبارت دیگر، همان‌طور که امام خامنه ای  نیز در سخنانشان اشاره کردند، همواره یک طرف اجرای سیاست‌های دولتی، در ابعاد مختلف، بُعد مردمی اجتماع و اقتصاد است. سیاست اقتصاد مقاومتی و تحقق جایگاه مردم در اقتصاد نیز از این قاعده مستثنا نیست و مطابق با تأکید امام در سخنرانی شعار امسال، مردم نیز نقش و وظیفه‌‌ای اساسی در این امر دارند. ایشان در سخنرانی شان کرده بودند:
«عمده، مردم‌اند. شما باید کالاى ایرانى بخواهید. این افتخار نیست. این تفاخر غلطى است که ما مارک‌هاى خارجى را در پوشاکمان، در وسایل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمره‌مان، در خوراکى‌هایمان ترجیح بدهیم به مارک‌هاى داخلى؛ در حالى که تولید داخلى در خیلى از موارد بسیار بهتر است. تولید داخلى مهم است. ببینید کارگر ایرانى چه تولید کرده است، سرمایه‌دار ایرانى چه سرمایه‌گذارى کرده است. در زمینه‌ى مصرف، عمده‌ى کار دست مردم است که این بخشى از اصلاح الگوى مصرف است که من دو سال قبل اینجا به ملت ایران عرض کردم و بخشى از جهاد اقتصادى است که سال گذشته عرض کردم. تولید ملى مهم است. این را باید هدف قرار بدهند.»
مسلم است ایجاد شرایط مناسب برای زندگی و سازندگی آینده ،بدون مشارکت مردم امکان پذیر نیست و مشارکت عملی مردم در اقتصاد و فرهنگ  برای بستر سازی درخور،ضروری است،چرا که محقق شدن حماسه ی اقتصادی واقتصاد پویا و به دور از وابستگی نیازمند چندین سال سیاست گذاری،اجرای سیاستهای بنا شده،حمایت از تولید و ظرفیت های داخلی ،اصلاح ومدیریت نحوه مصرف کالا در زندگی،در خواست وتمایل به کالای داخلی،صبرو حوصله وپیگیری مردم است.
باید فرهنگ استفاده صحیح از کالای داخلی را خودمان در جامعه نهادینه کنیم واینجاست که ارتباط تنگاتنگ فرهنگ واقتصاد نمایان می شود.
اقتصاد مقاومتی اقتصاد مردمی است ،زیرا که رفتارهای خصمانه ی خارجی اقتصادملی،نهایتا متوجه مقاومت مردم در برابر فشارها ی اقتصادی است،از این رو لازم است که مقاومت های مردمی آگاهانه و مبتنی بر شناخت باشد ودر شرایط حاضرآگاهی و شناخت توسط مطالبه ی  عمومی از دستگاه های ذی ربط و مسئولانشان ،مطلوب تر حاصل می شود. کارگران، کشاورزان، کارمندان، کسبه و تجار و دیگر اقشار جامعه همگی می بایستی درک صحیحی از سیاست های خصمانه اقتصادی علیه نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران داشته باشند و سازوکارهای این رفتار خصمانه را چه از سوی کشورهای خارجی باشد و چه از سوی نمایندگان آنها در داخل، به درستی بشناسند.
مردم اگر مجاهدانه وارد میدان عمل شوند وبا اطمینان پیش بروند،اتکا به ظرفیت داخلی در دولت هم تقویت می شودو مشخص می شود که تنها راه حل مسائل اقتصادی سیاست خارجی نیست و از نیروی عظیم ملی داخلی غفلت نمی شود،مثلا اگر سرمایه های مردمی به سمت تولید برود،هم تولید با کیفیت تر حاصل می شود ،هم باعث ایجاد اشتغال می شود و هم نظارت جدی مردم سبب می شود قانون درست اجرا شود.
می توان گفت امروزه یکی از دلایل مشکلات اقتصادی برای خانواده های ایرانی ،روی آوردن به سبک زندگی غربی،افزایش بیش از اندازه مصرف گرایی و تجمل گرایی،رفاه طلبی  واحساس آسایش در سایه ی  استفاده از کالای خارجی ،وایجاد نیازهای غیرضروری در جامعه است،و اینها مواردی هستند که با عزم ملی توسط خود مردم ،بهترکشف و مهار می شود ،چرا که اقتصاد مقاومتی درون زاست و حل مشکلات را نیز بر مبنای نگاه به داخل می داند.
سبک زندگی کنونی مردم ایران، به سمت استفاده از کالای خارجی پیش می برد و اگر تغییری در این رویکرد حاصل نشود ،انتظار رشد مصرف کالای داخلی بیهوده است.عزم راسخ ملی برای تغییررویه ها به  سبک زندگی اسلامی ،حضورواحساس مسئولیت تمام70میلیون سرباز امام خامنه ای را می طلبد،با فرهنگ سازی سبک زندگی اسلامی اولا،مصرف کالای خارجی جایش را به کالای همتای داخلی می دهد، نیازها ،کمبود ها،مشکلات از سوی مردم مطرح شده وتلاش در جهت تولید کالای مورد نیاز ،موجب تغییر ساختار تولیدات ملی می شود،کالای با کیفیت تر در کارخانه های داخل با نظارت مهندسان داخلی و قشر تحصیلکرده ی آماده به خدمت ،تولید می شود و این باعث رشد اقتصادی می شود.
هم چنین کشور ما کشوری به دلیل داشتن منابع طبیعی فراوان،آب و هوای متنوع،ذخایر زیرزمینی،نیروی کار جوان،مرزهای آبی،وقرار گرفتن در منطقه ای حساس ،کشوری غنی به حساب می آید که با حمایت اصولی دولت و عزم ملت در کارو تلاش و کارآفرینی و بهره برداری می تواند در زمینه ی اقتصاد بسیار قوی شود.
نتیجه این بینش این است که بدون حضور وهدایت مردم در جهت رسیدن به اهداف سیاست تحقق عزم ملی و اقتصاد مقاومتی، راهکارهای دولت به شکست انجامیده و جز هزینه بالای رهاوردی برای کشورمان نخواهد داشت.


1:لطفا موارد کاربردی برای موضوع اگر به ذهنتان می رسد جهت استفاده بیان بفرمایید.به نظرم می رسد هر بخش از مطلب نیاز به مطالعه گسترده و بسط و اجرا دارد،فقط نوشتن کافی نیست.
2:مولای ما دعا بکن برای ما....


✜ ح-سحر و منتظر✜
۲۲ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۵۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ نظر


از همان صحنه های آغازین فیلم، حتی اگر نام فیلم ساز را ندانی به راحتی می توانی حدس بزنی که این فیلم اثر مسعود ده نمکی است. محور اصلی داستان در ابتدای فیلم و در حرف هایی که افسانه با مادرش می گوید، گویای دغدغه ی همیشگی این فیلم ساز جوان است: "فقر و فحشا"
هر اثر هنری و به ویژه فیلم، علاوه بر پیام و اثرات مستقیم خود، تاثیرات غیر مستقیمی نیز دارد. یک فیلم ساز خوب علاوه بر محتوا و هدف مستقیم، باید به تاثیرات غیر مستقیم فیلم نیز توجه کرده و برای آن برنامه ریزی نماید. و نیز در یاد داشته باشیم که هیچ رویداد، صحنه و حتی دیالوگی در یک فیلم بی هدف به نمایش در نمی آید. پشت هر سخن، هر صحنه و هر رویدادی مقصودی نهفته است که باید در نقد و تحلیل فیلم مد نظر قرار گیرد.
اگر از بازی های خوب و صحنه های معنوی و استفاده از نمادهای مذهبی بگذریم، می توانیم فیلم سینمایی رسوایی را از منظر محتوایی به بوته ی نقد بگذاریم.

داستان رسوایی در یک محله شکل می گیرد. محله ای قدیمی در جنوب شهر که هر روز پیرمرد روحانی (که با بازی اکبر عبدی بسیار خوب از آب در آمده است) از آن عبور می کند. این روحانی جایگاه ویژه ای نزد مردم محله دارد، همه ی مردم با علاقه و فروتنی به او سلام می کنند، در نماز جماعت به او اقتدا کرده و در پای منبر او به گریه می افتند. در گذری که روحانی داستان به دکان پیرمرد لحاف دوز دارد از سخنانی که بین این دو نفر رد و بدل می شود و از عکسی که پشت سر پیرمرد لحاف دوز به چشم می خورد، می توان دریافت که با شخصیتی عرفانی و اخلاقی مواجه هستیم.

و باز همین محله است که هر روز افسانه -دختری که به دلیل فقر به انحراف کشیده شده است- از آن عبور می کند. و این بار همان مردمی که آنطور روحانی محله ی خود را مورد اکرام قرار می دادند، در برخورد با دختری بد حجاب و عشوه گر به راحتی خود را می بازند و چشم چرانی می کنند.

این تناقض که در دو جلوه ی مردم یک محله به تصویر کشیده شده است، ناگزیر چنین سوالاتی را به ذهن می آورد:
چرا با وجود مبلغی مانند روحانی داستان با آن نمازهای با شکوه و جلسات اخلاق و موعظه ی  پرشور، مردم این محله تا این حد چشم چران هستند؟
آیا نمازی که "بازدارنده ی از فحشا و منکر است" نتوانسته تاثیری در مردم این محله داشته باشد؟

آیا آن گریه های سوزناک نباید در عمل نتیجه ای به دنبال داشته باشد؟
تناقضی که رسوایی اینطور دچارش شده است تا پایان فیلم باقی می ماند. بطور کلی در فیلم رسوایی مردها موجوداتی ضعیف النفس و بی اراده جلوه داده شده اند که هیچ مهاری در برابر هوای نفس خود ندارند و به راحتی اسیر دست دخترکی عشوه گر می شوند. از حاجی ریاکار داستان بگیر تا جعفر-جوانی که دلباخته ی افسانه است- تا مامور نیروی انتظامی و راننده ی تاکسی و کارمندان اداره ی حاجی شریف! مسئله ی خودباختگی مرد ها در این فیلم چنان نمایش داده شده است که گویا امری کاملا طبیعی می باشد و خلاف آن چیز عجیبی است!
رسوایی در اصل درصدد رسوا کردن ریاکارانی همچون "حاج شریف" داستان است که با ظاهری متدین، باطنی خراب دارند و تلاش می کنند چیزی را که برای دیگران نمی پسندند خود به چنگ آورند. و در برابر حاج شریف همان روحانی درست کردار و مخلص قرار دارد که از آبروی خویش می گذرد و به افسانه کمک می کند.

اما در این میان، شخصیتی که نویسنده از روحانی داستان به عنوان یک عالم دینی و استاد اخلاق ساخته است از چند جهت قابل بحث می باشد:
قهرمان داستان فردی نشان داده شده است که در سطح بالایی از کمالات معنوی قرار دارد. مردی که برای شکستن غرورش به کارهایی همانند حمالی می پردازد، به اشخاص نیازمند کمک می کند و ...
اما تصویری که در اطلاع داشتن شیخ از رویدادهای آینده یا دیدن حقایق غیبی و یا مستجاب الدعوه بودن نشان داده شده است تصویری نا به جا و نادرست می نماید. اساسا چنین تصور و نیز چنین انتظاری از یک عالم دینی کاملا بی جا است. برای ارشاد و راهنمایی مردم و هدایت ایشان به راه درست زندگی نیازی نیست که شخص بتواند پشت دیوار را ببیند یا از امور غیبی اطلاع داشته باشد. و این در حالی است که حتی اگر شخصی به چنین مراتبی از کمالات عرفانی رسیده باشد، هرگز حاضر نمی شود که دیگران را اینطور راحت از این امور مطلع نماید.

بزرگ ترین خطایی که در این راستا رخ می دهد جایی است که شیخ به بهانه ی پناه دادن و اصلاح افسانه به حکم الهی عمل نمی کند! این حکم الهی است که "حضور دو نفر نامحرم در مکانی که امکان ورود شخص دیگری نیست حرام می باشد" و هیچ کس از احکام قطعی اسلام مستثنی نیست. حرام الهی حرام است حتی برای پیامبر خدا و گر نه یوسف(ع) به ارشاد زلیخا اهلیت بیشتری داشت تا شیخ رسوایی!
در زمینه ی کمک به افسانه و راهی که شیخ در پیش می گیرد، مانند پناه دادن به دختری که از دست قانون گریزان است یا تن دادن به کارهایی در مقابل تهدید های او، جزء مواردی است که نشان می دهد تصویر ساخته شده از این عالم دینی کاملا درست و به جا نیست.
البته بنده گمان نمی کنم که نویسنده ی رسوایی غرضی در این کار داشته باشند، چرا که مسعود ده نمکی را یک فیلم ساز ارزشی می دانم. و بیشتر علاقه دارم که این مسائل را به پای اطلاعات کم و دیدگاه خام نویسنده بگذارم، چرا که شکاف میان ایدئولوژی و هنر، در رسانه ی کشور ما چیزی کاملا عیان می باشد.
رسوایی همچنین در چند جا نسبت به قشر روحانی کم لطفی کرده است. جایی که بعد از پخش شدن فیلم رسوایی افسانه و حاجی، وی به مسجد می آید و به نماز می ایستد و غیر از پیرمرد لحاف دوز همه ی مردم مسجد را ترک می کنند و به نماز خواندن پشت حاجی تمایلی ندارند... در این صحنه که نمایش سطحی نگری و بی بصیرتی اهل محله است، در میان مردم تعدادی مرد با لباس روحانیت دیده می شود، روحانی هایی که نسبت به شیخ و استاد اخلاق خود دچار تردید شده اند. یکسان دیدن همه ی مردم محله غیر از "یک نفر" نه تنها تناقض ابتدای داستان را پررنگ تر می سازد، بلکه نسبت به قشر روحانی کم لطفی به حساب می آید.

و در جایی دیگر طلبه ای جوان را می بینیم که شاگرد درس اخلاق روحانی است. وی که با دیدن یک جفت کفش زنانه در خانه ی استاد خود از میان هزار و یک احتمال ممکن بدترین آن را بر می گزیند، دچار دست پاچگی عجیبی می شود که فقط می تواند خنده ی بیننده های فیلم را به دنبال داشته باشد! و بعد همپای همه ی مردم محله به روحانی پشت کرده و دین و دنیای خود را می بازد.
از موارد دیگری که سطح محتوای فیلم را پایین آورده است دیالوگ های اضافی می باشد که کاملا مشخص است جزء پیکره ی فیلم نامه نیستند و بعدا به آن اضافه شده اند. مانند اکثر سخنان مامور نیروی انتظامی که به نظر می آید فقط برای جذابیت و مرفه کردن فیلم به آن اضافه شده اند. البته دلیل این امر به شیوه ی فیلم سازی مسعود ده نمکی بر می گردد. وی در آثار خود به بازیگران چنین اجازه ای می دهد که نوآوری کرده و آنچه فی البداهه به ذهنشان می آید به متن فیلم نامه اضافه کنند.

کلام آخر اینکه آنچه همواره در مورد آثار آقای ده نمکی برای بنده مطرح می شود، این است که در رابطه با فقر و تاثیر آن بر روی انحراف افراد به ویژه جوانان باید نگاهی همه بعدی و جامع داشته باشیم. به نظر می رسد دیدگاهی که در آثار ایشان وجود دارد و در فیلم رسوایی در کلام افسانه در کلانتری مطرح شده است- آنجا که می گوید: "نه به بچه های بالا شهر که دست بند طلا دستشان است و گردن بند طلا گردنشان و نه به ما بچه های پایین شهر که دست بند کلانتری دستمان است و طناب دار گردنمان"- دیدگاهی کامل نیست. البته نمی خواهیم تاثیر فقر و نداری را در ارتکاب خطا و انحراف منکر شویم اما حقیقت این است که بیشتر جرم های بزرگ از کسانی سر می زند که حتی در رفاه مالی به سر می برند و تحت تاثیر رفاه زدگی به این کارها دست می زنند. به نظر می رسد که اگر بخواهیم در مورد وجود فحشا و انحراف در جامعه کار فرهنگی عمیقی انجام دهیم، باید با دیدی جامع و در همه ی ابعاد، دلایل این مسائل را یکجا ببینیم و میزان تاثیر هر کدام و راه حل های مورد نظر را مطرح نماییم.

دوست بزرگواری دارم که در مورد پایان فیلم رسوایی حرف جالبی زد:
آیا این دختر در اثر تلاش های روحانی تغییر کرده و اصلاح شد؟ ما که تا انتهای فیلم تغییری در وضعیت ظاهرش ندیدیم!



✜ ح-سحر و منتظر✜
۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۱۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۸ نظر